آخرین به‌روزرسانی:
زن خدمتکار به انگلیسی
معنی و نمونه‌جمله‌ها
اسم
فونتیک فارسی / zane khedmatkaar /
maid, maidservant
maid
maidservant
زن مستخدم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زن خدمتکار اسباب‌های خود را جمع کرد و رفت.
The maidservant gathered her things and left.
زن خدمتکار لباس‌های خود را در بقچه حمل می‌کرد.
the maid carried her clothes in a pack.
ارجاع به لغت زن خدمتکار
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «زن خدمتکار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زن خدمتکار
لغات نزدیک زن خدمتکار
- - زن جوان و مجرد
- - زن جهود
- - زن خدمتکار
- - زن خوشگل
- - زن خوی